روانشناسی کودک

والدین خواستار سلامتی فرزندان خویش هستند اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که سلامتی صرفا شامل جسم کودک نمی‌شود. سلامت کودکان شامل جنبه‌های جسمی، روحی و روانی آنها می‌شود و برای حفظ سلامت کودکان، نیاز است به هر سه زمینه توجه کنیم. کودکان هم ممکن است به بیماری ها و اختلالات روانی مبتلا شوند و همچنین، به دلیل عدم درک درست از موقعیت، توانایی کم در شناخت درست احساسات دیگران و داشتن عواطف خالصانه، دارای روحیه حساس تری نسبت به بزرگسالان هستند و به همین سبب بیشتر در معرض ابتلا به بیماری ها و اختلالات روانی قرار می گیرند.

بیماری‌های روانی در دوران کودکی می‌توانند تأثیر مهمی بر رشد و سلامت کودکان بگذارند. این بیماری‌ها می تواند شامل مشکلات رفتاری، اختلالات رشدی و شناختی باشند. ما سعی داریم در این مقاله، به توضیح دقیق روانشناسی کودک و اهمیت آن بپردازیم و شناخت کاملی از اختلالات روانی کودکان را ارائه دهیم.

معرفی روانشناسی کودک

روانشناسی کودک، به دنبال درک عمیق‌تری از رفتارها، مراحل رشد و آسیب‌های روانی در دوران کودکی است. این شاخه از روانشناسی به بررسی مسائلی همچون رشد شناختی، اجتماعی، عاطفی و فردی کودکان می‌پردازد. در دهه‌های گذشته، توجه به این حوزه روانشناسی به عنوان یک زمینه مستقل و حیاتی وجود نداشت اما بعدها با توجه به نظریه های متفاوت که کودک را جدا از یک انسان بالغ می دانستند، این رشته برای سلامت کودکان و جامعه به وجود آمد.

بسیاری از روانشناس ها معتقدند که منشا بیماری ها و اختلالات روانی، ریشه در دوران کودکی افراد دارد و در واقع، سر منشا بخشی از شخصیت و رفتارهای آینده افراد، از دوران کودکی است. رشد شناختی، زبانی، اجتماعی و عاطفی در این دوره با تجارب و تعاملات مختلف کودک با والدین و محیط پیرامون شکل می‌گیرد. از این رو، درک عمیق از روانشناسی کودک، مهم‌تر از هر زمانی به نظر می‌رسد.

در زمینه روانشناسی کودکان، هر کودک به عنوان یک شخصیت منحصر به فرد در نظر گرفته می‌شود. فهم نیازها، مشکلات و استعدادهای هر کودک از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف از روانشناسی کودک، درک بهتر دنیای ذهنی کودکان است تا بتوان محیط و شرایط مناسبی را برای رشد سالم کودک فراهم نمود. از این رو، روانشناسی کودک به عنوان یک زمینه پویا و پر‌چالش در حوزه علوم رفتاری، نقش بسیار مهمی در بهبود سلامت روان کودکان دارد.

در این مسیر، ما به بررسی تحولات شناختی، اجتماعی، عاطفی و فردی کودکان می‌پردازیم. همچنین، مشکلات روانی ممکن در دوران کودکی و راهنمایی‌های لازم برای مدیریت آنها را بررسی خواهیم کرد.

تفاوت روانشناسی کودک با روانشناسی نوجوان

روانشناسی کودکان و نوجوانان دو حوزه مهم در علوم رفتاری هستند که به مطالعه رفتارها و مسائل روانی در دوران‌های خاص از زندگی انسان می‌پردازند. تفاوت‌های اصلی میان روانشناسی کودکان و نوجوانان عبارتند از:

تفاوت روانشناسی کودک با روانشناسی نوجوان

  1. سن و رشد زمانی
    • روانشناسی کودکان: این حوزه به مطالعه رفتارها و مسائل روانی در دوران ابتدایی زندگی، از تولد تا دوران نوجوانی می‌پردازد.
    • روانشناسی نوجوانان: این حوزه به بررسی رفتارها و مسائل روانی در دوران نوجوانی از حدود سن ۱۲-۱۳ سالگی تا پایان دوران نوجوانی (حدود ۱۸ سالگی) را در برمی‌گیرد.
  2. تفاوت‌های رفتاری و ارتباطی
    • روانشناسی کودکان: تمرکز بر روی رشد شناختی، اجتماعی و عاطفی در دوران کودکی با تأکید بر ارتباط با والدین و اهمیت تاثیرات خانواده.
    • روانشناسی نوجوانان: توجه به شناخت و رشد هویت، ارتباطات با هم سن و سالان، مسائل هویت جنسی و مسائل اجتماعی بیشتر است.
  3. تفاوت‌های شناختی
    • روانشناسی کودکان: مطالعه فرایندهای شناختی نظیر زبان، حافظه و تفکر منطقی در دوران کودکی.
    • روانشناسی نوجوانان: توجه به تفکر انتزاعی، تفکر منطقی ارتقاء یافته، حل مسئله و تصمیم‌گیری‌های پیچیده.
  4. تفاوت در انگیزه‌ها و نیازها
    • روانشناسی کودکان: تأکید بر ایجاد امنیت و ارتباط محبت‌آمیز با والدین و تأمین نیازهای پایه‌ای.
    • روانشناسی نوجوانان: توجه به نیازهای استقلال، شناخت هویت و تبیین ارتباطات خود با جامعه و جهان خارج از خانه.
  5. تفاوت‌های درمانی
    • روانشناسی کودکان: از ابزارها و روش‌هایی مثل بازی‌های درمانی و مشاوره خانواده برای بهبود رفتارها و توسعه‌های کودکان استفاده می‌شود.
    • روانشناسی نوجوانان: درمان‌هایی مانند مشاوره فردی، مشاوره گروهی و درمان‌های شناختی-رفتاری برای مدیریت مسائل هویتی، اضطراب و مسائل مربوط به هویت جنسی نوجوانان ارائه می‌شود.

معروف ترین نظریه‌های روانشناسی کودک

روانشناسی کودک به عنوان یک حوزه مستقل از روانشناسی در اوایل قرن بیستم مطرح شد. نظریات مختلفی در زمینه روانشناسی کودکان توسط محققان و روانشناسان ارائه شده‌، که هرکدام به توضیح و تفسیر رشد، شکل‌گیری شخصیت و رفتارهای کودکان می‌پردازد. در زیر به برخی از نظریه‌های معروف روانشناسی کودکان اشاره می‌شود:

نظریه رشد شناختی ژان پیاژه

نظریه رشد شناختی ژان پیاژه (Jean Piaget) یکی از مهمترین و تاثیرگذارترین نظریه‌های روانشناسی تحولی برای درک رشد ذهنی و روانی کودکان است. این نظریه بر اساس مشاهدات و تجربیات پیاژه از کودکان و نوجوانان ساخته شده و توضیح می‌دهد که چگونه افراد اطلاعات را از پیرامون خود، درک و دریافت می‌کنند. نظریه رشد شناختی ژان پیاژه دارای چهار مرحله اصلی است که عبارتند از:

الف) مرحله حسی-حرکتی (Sensorimotor Stage)

این مرحله از هنگام تولد شروع و تا حدود دو سالگی کودک ادامه دارد. از شاخص های اصلی آن می توان به درک اطلاعات از طریق حواس حسی و حرکات جسمی اشاره کرد. کودکان در این مرحله قادر به تجربه و فهم روابط علت و معلولی نیستند و توانایی استفاده از نمادها و زبان را ندارند.

ب) پیش‌عملیاتی (Preoperational Stage)

رده سنی این مرحله از حدود دو سالگی تا 7 سالگی است. در این مرحله، کودکان قابلیت استفاده از نمادها و علائم زبانی را تجربه می‌کنند، اما هنوز قادر به انجام عملیات منطقی نیستند. آنها تفکر خودمحور داشته و نمی‌توانند مفهوم نظر دیگران را کاملا درک کنند.

ج) عملیات عینی (Concrete Operational Stage)

این مرحله از حدود 7 تا 11 سالگی ادامه دارد. در این زمان کودکان توانایی انجام عملیات منطقی را در مورد اشیاء و ویژگی‌های محیط پیرامون خود تجربه می‌کنند. آنها می‌توانند تغییر در حجم، وزن و ویژگی‌های دیگر اشیاء را درک کنند و فقط در مورد موضوعات ملموس و واقعی تفکر کنند.

د) عملیات صوری (Formal Operational Stage)

از حدود 12 سالگی به بعد آغاز می‌شود. در این مرحله، افراد توانایی انجام عملیات منطقی در مورد ایده‌ها و مفاهیم غیرفیزیکی را پیدا می‌کنند. آنها می‌توانند به برنامه‌ریزی برای آینده و حل مسائل پیچیده بپردازند و تفکر انتزاعی داشته باشند.

نظریه رشد شناختی ژان پیاژه نشان می‌دهد که رشد ذهنی فرد چگونه از مراحل مربوط به تجربه های حسی و حرکتی به توانایی‌های انتزاعی و منطقی، ترقی پیدا می‌کند. این نظریه بیان می‌کند که افراد چگونه با محیط اطراف خود تعامل می‌کنند و تفکر و درکشان از جهان دچار تغییر می شود. این مراحل از رشد شناختی، توانایی‌ها و محدودیت‌های فرد در هر مرحله را نشان می‌دهد و به ما کمک می‌کند تا بهتر درک کنیم که تفکر کودکان و نوجوانان به چه شکلی است و چگونه می‌توانیم فرآیند آموزش و یادگیری را بر اساس توانمندی‌هایشان شکل دهیم.

نظریه رشد روانی-اجتماعی اریکسون

اریکسون معتقد بود که انسان در زندگی با بحران های روانی مواجه خواهد شد که هر بحران یک چالش خاص را مطرح می کند و فرد در هر مرحله از زندگی با آن مواجه می‌شود. در این نظریه 8 مرحله از بحران های روانی-اجتماعی انسان مطرح شده است که 4 مرحله از آن مربوط به دوران کودکی است و در ادامه به آنها اشاره می کنیم:

  1. اعتماد در برابر بی اعتمادی ( نوزادی تا یک سالگی): این مرحله به نوع رابطه‌ی کودک و مراقب بر می گردد که اگر مراقب به درستی نیازهای او را رفع کند، اعتماد در او تقویت می شود اما اگر مراقب ناسازگار باشد، کودک احساس بی اعتمادی می کند که این امر می تواند سبب مشکلاتی در آینده مانند ناامن بودن جامعه و عدم حس امنیت نسبت به دیگران شود.
  2. خودمختاری در برابر شرم (دوران کودکی - 1 تا 3 سالگی): کودکان در این مرحله با چالش توسعه عزت نفس و استقلال روبرو می‌شوند. اگر این مرحله به خوبی پشتیبانی شود، زمینه های احساس ارزشمندی در آینده را فراهم می کند اما اگر با شکست مواجه شود، موجب حس بی کفایتی در کودک می گردد.
  3. ابتکار در برابر احساس گناه (دوران پیش‌دبستانی - 3 تا 6 سال): در این مرحله، کودکان توانایی کنترل کردن را تجربه می‌کنند. در واقع این سن، سن بازی کردن است که کودک با بازی تا حدودی جهان پیرامونش را کنترل می کند. این چالش به شکل‌گیری خلاقیت و توانایی حل مسائل کودکان کمک می‌کند.
  4. کوشایی در برابر حقارت (دوران دبستانی - 6 تا 12 سال): در این مرحله کودک وارد مدرسه شده و در فعالیت های متفاوتی شرکت می کند. مولفه اصلی این دوران حس توانمندی و موفقیت است. اگر کودک توسط اطرافیان مورد حمایت و تشویق قرار گیرد، باور به توانمندی و احساس غرور مثبت در او افزایش می یابد.

اختلال‌های روانی در کودکان

اختلال‌های روانی کودک

دوران کودکی یک دوره حساس از زندگی است که در آن هویت کودک، مهارت‌های اجتماعی و ساختارهای رفتاری شکل می‌گیرد. در این دوره، برخی از کودکان ممکن است با اختلالات روانی مواجه شوند که می‌تواند در روند رشد و آینده ی آنها تاثیر منفی بگذارد. در زیر به برخی از اختلالات روانی دوران کودکی اشاره می‌شود:

  1. اختلال نقص توجه و بیش‌فعالی (ADHD): این اختلال با نشانه‌هایی همچون کاهش توجه، بیش‌فعالی و ناتوانی در کنترل حرکات شناخته می‌شود. کودکان ممکن است مشکلاتی در میزان تمرکز و توجه، برنامه ریزی و نظم و ... داشته باشند.
  2. اختلال افسردگی کودکان: همانند افسردگی در بزرگترها، افسردگی کودکان نیز شامل احساس ناراحتی، انزوا و گوشه گیری، افکار منفی و کاهش فعالیت‌های روزانه است.
  3. اختلال اضطراب کودکان: اضطراب هایی مانند اضطراب جدایی، اضطراب اجتماعی و ... می‌توانند به شدت بر کودک تأثیر بگذارند و مانع از اجتماعی شدن، یادگیری یا تجربه فعالیت‌های روزانه شوند.
  4. اختلال اوتیسم، طیف وسیع (ASD): اوتیسم یک اختلال عصبی است که بر تعاملات اجتماعی، ارتباط با دیگران و رفتارهای تکراری تأثیر می‌گذارد. افراد مبتلا به ASD ممکن است مشکلاتی در ادراک اجتماعی و ارتباط با دیگران داشته باشند.
  5. اختلال در خواب: اختلالات خواب در کودکان می‌تواند بر اساس ماهیت و شدت آنها متفاوت باشد. این اختلالات می‌تواند تأثیرات منفی بر روند رشد کودکان داشته باشد و به مشکلات اجتماعی و تحصیلی نیز منجر شود. برخی از اختلالات خواب شامل کابوس ها، حمله در خواب، خواب آپنه(وقفه تنفسی در خواب) و ... می شود.

تشخیص و مدیریت اختلالات روانی در کودکان نیاز به همکاری والدین، مربیان و متخصصان بهداشت روانی دارد. درمان‌ها و راهکارهای متنوعی برای مدیریت این اختلالات وجود دارد و زمانی که این مسائل به موقع تشخیص داده شود، احتمال بهبود و سازگاری کودک با محیط اجتماعی و تحصیلی بیشتر می شود.

نقش والدین در سلامت روان کودکان

نقش والدین در سلامت روان کودکان بسیار مهم و حیاتی است و تأثیر زیادی بر رشد فیزیکی، شناختی، اجتماعی و عاطفی کودکان دارد. روابط و تعاملات والدین با کودکان از دوران نوزادی و کودکی، مبنایی برای سلامت روان آینده کودکان است. در ادامه به برخی از نقش‌های اساسی والدین در سلامت روان کودکان اشاره شده است:

  1. ارائه امنیت و اعتماد به نفس: والدین با ایجاد یک محیط امن و پایدار، به کودکان احساس اعتماد به نفس و امنیت می‌دهند. این احساس امنیت به کودکان کمک می‌کند تا در فعالیت ها و یادگیری‌های خود احساس راحتی داشته باشند.
  2. حمایت و انگیزه‌بخشی: حمایت و تشویق از کودکان نسبت به تلاش‌ها و توانایی‌هایشان، احساس توانمندی و اعتماد به نفس را تقویت می‌کند. این حمایت در شرایط دشوار و پرفشار، به عنوان یک پشتیبان مهم ظاهر می‌شود.
  3. رعایت اصول فرزندپروری: استفاده از تدابیر تربیتی مناسب و قابل فهم، به کودکان کمک می‌کند تا شناخت درستی از روابط و شرایط محیطی به دست آورند و در موقعیت های لازم رفتار مناسب را از خود نشان دهند.
  4. توسعه مهارت‌های اجتماعی: والدین با آموزش مهارت هایی همچون مدیریت خشم، حل مسئله و ارتباط اجتماعی، کودکان را برای مواجهه با چالش‌ها و ارتباط مؤثر با دیگران آماده می‌کنند.
  5. الگویی مثبت برای رفتارها و ارزش‌ها: والدین به عنوان الگوهای اصلی برای کودکان خود عمل می‌کنند. ارزش‌ها، رفتارها و تعاملات والدین تأثیر زیادی بر شکل‌گیری ارزش‌ها و رفتارهای کودک دارد.
  6. مدیریت استرس و هویت کودک: والدین با اشتراک گذاری مهارت‌های مدیریت استرس و کمک به کودکان در شناخت و توسعه هویت شان، به سلامت روانی آنها کمک می‌کنند.

والدین با درک نیازها و توقعات کودکان و ارائه محیط حامی و دلنشین، می‌توانند به سلامت روانی و عاطفی فرزندانشان کمک کنند. همچنین، مشارکت فعال در فرآیند یادگیری و رشد کودکان و ایجاد ارتباطات سالم در خانواده نیز تاثیر مهمی در تقویت سلامت روان کودکان دارد.

اهمیت و ضرورت روانشناسی کودک

اهمیت و ضرورت روانشناسی کودک

روانشناسی کودک به عنوان یک حوزه مهم از علوم روانشناسی به مطالعه و درک رفتار و فرایند ذهنی کودکان می‌پردازد. اهمیت و ضرورت روانشناسی کودک بسیار بالا است که در زیر به برخی از دلایل این اهمیت اشاره می شود:

  1. رشد سالم کودک: روانشناسی کودکان به والدین و مربیان کمک می‌کند تا بهترین شیوه‌ها برای پشتیبانی از رشد کودکان را درک کنند. رشد شناختی و روانی کودکان در دوران کودکی بسیار حیاتی است و تأثیر آن بر زندگی بزرگترها و حتی جامعه بسیار چشمگیر است.
  2. شناخت علل رفتارها و مشکلات روانی: روانشناسی کودکان به ما کمک می‌کند تا علل رفتارها و مشکلات روانی کودکان را دریابیم. با وجود درک عمیق تری از مواردی مثل اضطراب، افسردگی یا اختلالات روانی دیگر، می‌توانیم راهکارها و درمان‌های مناسب‌تری ارائه دهیم.
  3. تربیت سازنده: شناخت بهتر از نیازها و توانمندی‌های کودکان به والدین و مربیان این امکان را می‌دهد که تربیتی سازنده‌تر و موثرتر را اجرا کنند. این شامل مدیریت رفتارها، ارتباطات موثر و بهبود مهارت‌های اجتماعی می‌شود.
  4. پشتیبانی از سلامت روان: زمانی که مشکلات و بیماری های روانی کودک در دوران کودکی تشخیص داده شوند، کنترل و درمان شوند، احتمال حفظ سلامت روانی در طول زندگی افزایش می‌یابد. روانشناسی کودکان به شناخت مسائل زودهنگام و ارائه حمایت‌ها و درمان‌های مناسب کمک می‌کند.
  5. شکل‌گیری ارزش‌ها و شخصیت: دوران کودکی یک زمان مهم برای شکل‌گیری ارزش‌ها، اعتقادات و شخصیت کودک است. روانشناسی کودکان به ما کمک می‌کند تا فرآیند این شکل‌گیری را درک کنیم و به آنها کمک کنیم تا از ارزش ها و هویت خود آگاهی یابند و آن ها را بهتر بشناسند.
  6. شناخت استعداد و توانایی تحصیلی و شغلی: روانشناسی کودک به ما کمک می‌کند تا علاقه‌ها، توانمندی‌ها و استعدادهای تحصیلی و شغلی کودک را شناخته و زمینه های یادگیری و رشد مهارتی او را فراهم نماییم.
  7. تأثیر بر جامعه: تربیت کودکان به عنوان اعضای آینده جامعه، تاثیر زیادی بر ساختار و سلامت اجتماعی خواهد داشت. روانشناسی کودک می‌تواند به بهبود شرایط جامعه و کاهش مسائل اجتماعی کمک کند.

به طور کلی، روانشناسی کودک نقش مهمی در تامین سلامت روانی جامعه و ایجاد زندگی‌های سالم و موفق دارد. این حوزه نه تنها به والدین و مربیان، بلکه به جامعه به طور‌کلی این امکان را می‌دهد تا بهترین پشتیبانی را برای نسل آینده فراهم کند.

روانشناسی براساس سن کودک

روانشناسی بر اساس سن کودکان به عنوان یک زمینه مهم در علوم روانشناسی مطرح است و بررسی رفتارها، رشد، ویژگی‌ها و نیازهای روانی کودکان در طول دوره‌های مختلف سنی را در بر میگیرد. این زمینه شامل چندین دیدگاه و تئوری مختلف است که هر کدام به جنبه‌های خاصی از رشد روانی کودکان می‌پردازد. در ادامه به برخی از مهمترین مراحل رشدی کودکان و مفاهیم مرتبط اشاره خواهد شد.

با توجه به مراحل رشدی متفاوت، کودک در سنین مختلف با چالش ها و مسائلی رو به رو خواهد شد. در واقع هر بیماری و اختلال روانی به دلیل وجود یک خلل در آن مرحله رشدی که کودک قرار دارد، است. این تقسیم بندی به روانشناسان کمک می کند که جهت ریشه یابی مشکل روانی فرد، کدام دوره از کودکی او را بررسی کنند تا بتوانند بهترین تشخیص و درمان را ارائه دهند. در ادامه به بررسی مهم ترین دوره های سنی کودکان می پردازیم:

کودکان در 18 ماهگی

در 18 ماهگی، کودکان در مرحله رشد سریع قرار دارند و تحولات مختلفی در حوزه‌های فیزیکی، شناختی، اجتماعی و زبانی تجربه می‌کنند. از جمله نکاتی که والدین و مربیان باید در نظر داشته باشند، این است که:

  1. رشد حرکتی
    • کودکان در این دوره توانایی‌های حرکتی خود را افزایش می‌دهند. اکثر کودکان در این سن می‌توانند بدون کمک راه بروند و اشیاء را بکشند. آنها ممکن است قدرت چرخش کمی داشته باشند، اما توانایی حرکات کوتاه و سریع را از خود نشان می‌دهند.
  2. زبان و ارتباطات
    • کودکان در این دوره به تدریج تعداد کلمات بیشتری را مورد استفاده قرار می دهند. آنها ممکن است جملات ساده بسازند و در مواقع مختلف اجتماعی، آن ها را به کار ببرند. برخی از کودکان ممکن است علائم زبانی آنها برخلاف دیگران تاخیر داشته باشد.
  3. خودخوری و استقلال
    • در این سن، کودکان تلاش می‌کنند تا بسیاری از کارها را خودشان انجام دهند و یک حس استقلال نسبی را پیدا کنند. آنها ممکن است خودشان غذا بخورند، با اشیاء به تنهایی بازی کنند و تلاش کنند تا وظایف ساده خود را انجام دهند.
  4. نمایش نقش
    • کودکان در این سن شروع به بازیگری می کنند و به تداعی نقش‌های مختلف می‌پردازند. این نمایش نقش‌ها ممکن است بر اساس تجربیات روزمره شان باشد و به تقویت تخیل و اجتماعی شدن کودکان کمک می کند. توجه به این نقش ها و گفتگوها بسیار مهم است و می تواند اطلاعات مفیدی به شما ارائه دهد.
  5. ابراز احساسات
    • کودکان کم کم شروع به درک و بیان احساسات خود می کنند. آنها ممکن است احساسات خود را با کلمات یا حرکات نشان دهند و نسبت به اطرافیانشان حساس باشند.
  6. رشد شناختی
    • شناخت و حافظه در این دوره بهبود می‌یابد. کودکان ممکن است بتوانند حقایق ساده را به خاطر بسپارند و درک مفاهیم ساده ریاضیات و مکانیک را تجربه کنند.
  7. استفاده از اشیاء
    • کودکان در این دوره شروع به استفاده هوشمندانه از اشیاء می‌کنند. آنها ممکن است اشیاء را با هدف خاصی استفاده کنند و ابزارها را برای انجام وظایف ساده به کار ببرند. نوع استفاده از اشیا توسط والدین می تواند الگویی برای رفتار و یادگیری غیرمستقیم کودکان باشد.

کودکان در 4 سالگی

کودکان در این سن به دلیل رشد چشمگیر از لحاظ جسمی و ذهنی، در دوره ی حساسی قرار دارند. درک درست تر از محیط اطراف و رفتار دیگران و واکنش دربرابر آن ها، از جمله خصوصیات این سن است که والدین اگر آگاهی درستی از آن نداشته باشند، ممکن است نسبت به رفتار فرزند خود حساس و نگران شوند. در زیر به برخی از ویژگی‌ها و مسائل مهم در روانشناسی کودک 4 ساله اشاره شده است:

  1. زبان و ارتباطات
    • توانایی بیان یک کودک 4 ساله به طور قابل توجهی افزایش یافته و جملات کامل تری را بیان می‌کند و قادر به گفتگو در مورد تجربیات خود می‌شود. با ایجاد یک گفتگو هدفمند می توان مهارت کلامی و درک مفهوم را در کودک افزایش داد.
  2. خلاقیت و تخیل
    • تخیل قوی و بازی‌های خلاقانه در این دوره به شدت افزایش می‌یابد. کودکان ممکن است داستان‌هایی ایجاد کنند، نقش‌ها را بازی کنند و دنیای خیالی خود را وارد واقعیت کنند.
  3. توانایی حسابگری
    • توانایی‌های حسابگری و شمارش نیز در این دوره بهبود می‌یابد. کودکان ممکن است توانایی شمارش اعداد را یاد بگیرند و شروع به درک مفاهیمی همچون بیشتر و کمتر کردن کنند.
  4. مهارت‌های اجتماعی
    • در این سن مهارت‌های اجتماعی مانند به اشتراک گذاشتن، صبر کردن و ایجاد دوستی در کودکان افزایش می یابد. آنها در بازی‌های گروهی شرکت می‌کنند و از تعامل با هم سن و سالان و بزرگترها لذت می‌برند.
  5. استقلال در انجام وظایف ساده
    • کودکان در این دوره نسبت به قبل به دنبال استقلال بیشتری در انجام وظایف هستند. به همین دلیل شروع به انجام رفتارهایی مانند لباس پوشیدن بدون کمک دیگران، استفاده از توالت و شستن دست‌ها به تنهایی می کنند.
  6. رشد حرکتی
    • مهارت‌های حرکتی کودکان نیز در این دوره بهبود می‌یابند. آنها ممکن است توانایی پرش، دویدن، و بازی با توپ را تجربه کنند.
  7. احساسات و مدیریت هیجانات
    • کودکان 4 ساله بهتر عواطف خود و دیگران را درک می‌کنند. آنها ممکن است بخواهند احساسات خود را بازی کنند یا آنها را با استفاده از کلمات بیان کنند.
  8. آگاهی از قوانین و محدودیت‌ها
    • کودکان در این دوره درک بهتری از قوانین و محدودیت‌ها پیدا می‌کنند و می‌آموزند که در موقعیت های مختلف، چه رفتاری داشته باشند. که این یادگیری به بازخورد گذشته اطرافیان نسبت به آن رفتار و یاددهی چگونه رفتار کردن در موقعیت های متفاوت بر میگردد.

کودکان در 7سالگی

سرعت رشد کودک تا سن 7سالگی به اوج خودش می رسد و بعد از آن معمولا آهسته تر و در یک طیف پیوسته ای قرار می گیرد. احساسات، نوع ارتباط با دیگران، درک و رفتار کودک در این سن پیچیده تر خواهد شد. در زیر به برخی از ویژگی‌ها و توسعه‌های مهم در روانشناسی کودک 7 ساله اشاره شده است:

  1. توسعه زبانی و مهارت‌های خواندن و نوشتن
    • کودکان در این سن قدرت بیان خود را بهبود می‌بخشند و کم کم می توانند که بخوانند و بنویسند. آنها ممکن است از کلمات بلندتری استفاده کنند و درک خوبی از ساختارهای جملات داشته باشند.
  2. مهارت‌های اجتماعی
    • کودکان در این دوره ممکن است در تعامل با هم سن و سالان و گروه‌های کوچکتر، مهارت‌های همکاری و مدیریت تعارض را تقویت کنند. ازجمله مهارت‌های حل تعارض، می توان به یادگیری چگونگی به اشتراک گذاشتن و صبر کردن اشاره کرد. به طور کلی بیشتر به بازی و همکاری با دیگران تمایل دارند و در بازی‌های گروهی شرکت می کنند.
  3. توسعه مهارت‌های حرکتی
    • مهارت‌های حرکتی نیز در این دوره بهبود می‌یابد. کودکان ممکن است به تسلط بیشتر در ورزش‌ها، بازی‌های حرکتی و فعالیت‌های بدنی دست پیدا کنند. در این مرحله مهارت‌های دستی و دیداری خود را بهبود می‌بخشند و می‌توانند به طور دقیق‌تر اشیاء را بگیرند، رسم کنند و نوشتن را آموزش ببینند. همچنین می توانند کنترل حرکت‌های خود را در فعالیت‌های مختلف مانند پرش، پرتاب و بالا رفتن از پله‌ها را بهبود ببخشند.
  4. تفکر منطقی و حل مسئله
    • تفکر منطقی و توانایی حل مسئله در این دوره پیشرفت می‌کند. کودکان ممکن است به تجزیه و تحلیل ساده‌تر مسائل پرداخته و راه‌حل‌های مختلف را ارزیابی کنند.
  5. آگاهی از اخلاق و ارزش‌ها
    • کودکان در این سن شروع به درک بهتر از ارزش‌ها و اخلاق می کنند. آنها ممکن است احساسات و ارتباطات اجتماعی خود را با ارزش‌ها و اخلاق مقایسه کنند.
  6. هویت فردی
  • کودکان در این دوره شروع به درک بهتری از خود و شناخت از ویژگی‌های شخصیتی و علایق خود می‌کنند. آنها ممکن است بتوانند نام و مشخصات خود را تشخیص دهند و راجع به داستان‌ها و خاطراتی را که درباره خودشان است، با دیگران صحبت کنند. همچنین به صورت عمیق‌تری در مورد جهان پیرامون خود فکر می‌کنند و به مسائل اجتماعی و فرهنگی دقت می‌کنند.
  1. مهارت‌های خودکارآمدی
  • کودکان در این مرحله به دنبال استقلال بیشتر در تصمیم‌گیری‌ها و انجام وظایف خود هستند. آنها تمایل دارند که خود را به عنوان یک فرد مستقل تشخیص دهند و توانایی‌های خود را به صورت مستقل تجربه کنند.
  1. درک از عواطف و مدیریت هیجانات
    • کودکان 7 ساله شروع به درک بهتر از عواطف خود و دیگران می کنند و می‌توانند هیجانات خود را بازی کنند و یاد بگیرند که چطور با هیجانات منفی خود را مدیریت کنند.

هر کودک منحصر به فرد است و رشد آنها در این دوران نیاز به توجه و حمایت از سوی والدین و مربیان دارد. ایجاد محیط‌های پشتیبانی، تشویق به اکتساب مهارت‌های جدید و ارائه فرصت‌های یادگیری متناسب با سطح رشد کودکان می‌تواند در تقویت روانشناسی آنها نقش مهمی ایفا کند.روانشناسی براساس سن کودک

نتیجه گیری

سلامت روان کودکان به شدت تحت تأثیر محیط و تعاملات آن‌ها با افراد مختلف، به ویژه والدین، قرار دارد. این تأثیرات می‌توانند تا زمان بزرگسالی و حتی بعد از آن تداوم داشته باشد. پس فهم عمیق‌تر از نقش والدین، معلمان و اطرافیان در سلامت روان کودکان و ارتباطی که با آن‌ها برقرار می‌کنند، بسیار مهم است. همکاری و هماهنگی بین والدین، معلم و اطرافیان می‌تواند به بهبود سلامت روان کودکان کمک کند.

همچنین، در صورت وجود مشکلات روانی در کودکان، مراجعه به روانشناس کودک می‌تواند به کودک و خانواده‌اش در شناسایی و مدیریت این مشکلات کمک کند. روانشناس کودک با استفاده از روش‌های متناسب با سن و توانایی‌های کودک، بهبود سلامت روانی و ارتقای رشد و توسعه آنها را تسهیل می‌کند. ما در نورسین با بررسی دقیق مسائل مربوط به دوران کودکی، در تلاشیم مفاهیم ضروری که اطرافیان کودک باید نسبت به آن آگاهی داشته باشند را در اختیار شما قرار دهیم و در صورت نیاز به راهنمایی و مشاوره نیز می توانید به روانشناسان متخصص در زمینه کودک که در مجموعه حضور دارند، مراجعه کنید و از خدمات مشاوره تخصصی بهره مند شوید.