اختلال مازوخیسم و بهترین روش درمان آن

اختلال مازوخیسم

اختلال مازوخیسم، یکی از این مفاهیم پیچیده ای است که برای بسیاری از ما نا‌‌آشناست. ممکن است نام این اختلال به گوشتان خورده باشد یا حتی تا حدی با آن آشنا بوده باشید. اما آیا واقعاً می‌دانید علت مازوخیسم چیست؟ و چرا برخی افراد دچار این اختلال میشوند؟ برای درک این موضوع در ادامه این مقاله همراه ما باشید.

مازوخیسم پدیده‌ای چندلایه و در عین حال مبهم است که هم در روان‌شناسی و هم در حوزه فرهنگ عامه جایگاه ویژه‌ای یافته و مورد توجه قرار می‌گیرد. در اعماق تاریکی ذهن برخی افراد، میل عجیبی به خودآزاری وجود دارد. این افراد که به مازوخیسم مبتلا هستند، از طریق درد و رنج به خلسه و لذت می‌رسند. اما چه چیزی در پس این رفتار پنهان است؟ در این مقاله، به بررسی مازوخیسم می‌پردازیم و به این سوال پاسخ می‌دهیم که چرا برخی افراد خود را آزار می‌دهند؟ همچنین بهترین روش‌های درمان این اختلال را نیز معرفی می‌کنیم.

اختلال مازوخیسم چیست؟

اولین موضوع برای درک بهتر و آشنایی با این اختلال این است که بپرسیم مازوخیسم چیست؟ در حالی‌که بیشتر افراد مازوخیسم را صرفاً به لذت جنسی از درد نسبت می‌دهند، روانشناسان آن را مفهومی عمیق‌تر می‌دانند که به ساختار شخصیتی مبتنی بر تسلیم‌پذیری و وابستگی اشاره دارد. مازوخیسم یک انحراف جنسی-روانی است که در آن فرد از آزار دیدن، تحقیر شدن، تسلیم شدن و یا رنج بردن لذت می‌برد. افراد مبتلا به این اختلال در موارد شدید تر از رها شدن و طرشدن و یا حتی مورد خیانت قرار گدفتن نیز لذت می برند که این لذت می‌تواند هم به صورت فیزیکی و هم به صورت روانی باشد.

ویژگی‌ها و علائم اصلی در هسته شخصیت مازوخیستی شامل احساس خُردشدگی و بی‌اختیاری در برابر فرد مسلط، ناتوانی در تصمیم‌گیری مستقل و اطاعت کامل از سلطه دیگران است. این افراد از قرار گرفتن در موقعیت‌هایی که در آن‌ها مورد تحقیر یا آزار قرار می‌گیرند لذت می‌برند و ممکن است به‌طور ناخودآگاه خود را در چنین روابطی جای دهند.

به طور کلی، افراد دارای مازوخیسم از آزار دیدن جسم و روح خود ارضا می‌شوند و با فرد آزار دهنده همراهی می‌کنند تا به خواسته های روانی خود برسند.

چرا افراد دارای مازخیسم از درد کشیدن لذت میبرند؟

افراد دارای مازوخیسم به دلایل پیچیده‌ای از تجربه درد یا تحقیر، لذت می‌برند که فراتر از یک لذت صرفاً جسمانی است. این پدیده هم در روانشناسی و هم در متون مذهبی و فرهنگی مورد بررسی قرار گرفته است. در ادامه، مهم‌ترین دلایل بر اساس منابع علمی آمده است:

  • لذت از درد و تحقیر:مازوخیسم به معنای تجربه احساس رضایت یا حتی لذت از درد جسمانی یا تحقیر شدن توسط خود یا دیگران است. گاهی خود درد می‌تواند به شکلی ناخودآگاه خوشایند باشد.
  • تحریف عشق: یکی از دلایل اصلی این است که مازوخیست‌ها درک متفاوتی از رابطه عاشقانه دارند و تلاش می‌کنند رابطه را به هر قیمتی حفظ کنند. آن‌ها ممکن است رفتار توهین‌آمیز دیگران را به عنوان نشانه عشق تلقی کنند. این طرز فکر معمولاً ریشه در کودکی دارد، جایی که رفتارهای متناقض والدین باعث می‌شود کودک نتواند فرق بین محبت و بدرفتاری را تشخیص دهد. در نتیجه، مازوخیست رنج را به امید احساس دوست داشته شدن تحمل می‌کند.
  • نیاز به تنبیه: زیگموند فروید مفهوم “مازوخیسم اخلاقی” را مطرح کرد؛ رفتاری که به‌طور ناخودآگاه دفاعی در برابر احساس گناه شدید است. مازوخیست از وجدان حساس خود رنج می‌برد و نیاز شدیدی به تنبیه و کفاره دارد. گاهی این نیاز به تنبیه، راهی برای جلب محبت دیگران است؛ فرد خود را طوری قرار می‌دهد که تنبیه شود تا دوباره ارزشمند و دوست‌داشتنی شناخته شود.
  • پرداخت برای پاداش‌های آینده: بعضی افراد بر این باورند که هرچه رنج بیشتری اکنون تحمل کنند، شادی و پاداش آینده‌شان بیشتر خواهد بود. در این حالت، درد و رنج به نشانه‌ای از نزدیکی به لذت آینده تبدیل می‌شود. این الگو که تئودور ریک آن را «پیروزی از طریق شکست» می‌نامد، باعث می‌شود فرد ابتدا تنبیه را بپذیرد تا بعدها از پاداش عاطفی بهره‌مند شود.
  • راهبرد افراد ضعیف: مازوخیسم گاهی راهی برای اعمال قدرت از طریق نشان دادن ضعف است. تسلیم و رنج کشیدن می‌تواند حس کنترل و قدرت پنهان را به فرد بدهد و از خطر تنبیه غیرمنتظره بکاهد، در حالی که برتری اخلاقی فرد نیز حفظ می‌شود.
  • فرار از فردیت: برخی روان‌شناسان معتقدند مازوخیسم راهی برای فرار از مسئولیت و فشارهای فردی است. با تسلیم شدن به قدرتی بزرگتر؛ چه فرد، گروه، ملت یا مذهب باشد فرد معنا، جهت و امنیت پیدا می‌کند و هویت خود را در آن می‌یابد.
  • تبدیل شدن به یک ابژه برای دیگران: مازوخیست‌ها گاهی معنا و ارزش زندگی خود را در چشم دیگران می‌یابند و خود را مطابق نظر آن‌ها می‌سازند، گاهی برای کاهش اضطراب ناشی از فردیت و تصمیم‌گیری مستقل.
  • مازوخیسم عاطفی: در این حالت، فرد از رنج عاطفی لذت می‌برد یا حداقل آن را تجربه‌ای آشنا و قابل تحمل می‌داند. این افراد معمولاً به موقعیت‌ها و روابطی کشیده می‌شوند که در آن رنج می‌برند، از شادی دیگران آزرده می‌شوند و حتی در مشکلات نوعی احساس عجیب رضایت تجربه می‌کنند. تفاوت اصلی با افسردگی این است که مازوخیست‌های عاطفی منفی‌گرایی را انتخاب می‌کنند و از سختی‌ها نوعی لذت می‌برند.
  • ترشح هورمون اندورفین: از لحاظ فیزیولوژی بدن انسان در برابر هر محرکی، هورمونی برای حفظ تعادل و پایداری خود ترشح می‌کند. یکی از این هورمون‌ها، اندورفین نام دارد که در هنگام درد و آزار برای تسکین و آرامش ترشح می‌شود. در افراد مبتلا به مازوخیسم، این فرآیند به طور غیرطبیعی عمل می‌کند. ترشح اندورفین در پاسخ به درد و آزار، به جای ایجاد حس منفی، لذتی عجیب و غریب را به همراه می‌آورد. این لذت مشابه لذتی است که افراد از مصرف مواد مخدر تجربه می‌کنند و به همین دلیل، مازوخیسم را می‌توان نوعی اعتیاد به درد دانست.
  • تربیت خانواده: از لحاظ روانی افراد مازوخیسم به دلیل تربیت خانواده با روش مشروط کردن محبت و یا احساس گناه روانی خود را مقصر و گناه کار می دانند و این روش آزار دیدن یا مورد سو استفاده قرار گرفتن این افراد را ارضا می‌کند.

یه صورت کلی باید گفت که فرد مبتلا به مازوخیسم، به طور ناخودآگاه به دنبال تکرار تجربه درد است تا به آن لذت خاص دست پیدا کند. این رفتار، نه تنها به لحاظ جسمی آسیب‌زننده است، بلکه می‌تواند پیامدهای روانی منفی نیز به همراه داشته باشد.

تاریخچه اختلال مازوخیسم

اصطلاح (مازوخیسم) نخستین بار در سال 1886 توسط روانپزشک اتریشی-آلمانی، ریچارد فون کرافت-ابینگ، مطرح شد و نام آن از رمان نویس اتریشی، لئوپولد فون ساچر-مازوخ (درگذشته 1895) برگرفته شده است. ساچر-مازوخ در رمان مشهور خود (ونوس در پوست خز) به توصیف صحنه‌هایی از سلطه و رنج در روابط با زنان پرداخت. به‌طور کلی، مازوخیسم به تجربه احساسات خوشایند از طریق درد جسمانی یا تحقیرشدن، چه از سوی خود و چه از سوی دیگران اطلاق می‌شود. در صورتی که این گرایش به شکلی شدید بروز یابد، می‌تواند به عنوان نوعی اختلال شخصیتی یا ترجیح جنسی آسیب‌زا تلقی شود و حتی در مواردی تهدیدی برای زندگی فرد به شمار آید.

انواع اختلال مازوخیسم

اختلال مازوخیسم را می‌توان به چند نوع اصلی تقسیم کرد که هر کدام ویژگی‌ها و انگیزه‌های خاص خود را دارند:

اختلال مازوخیسم فیزیکی یا پیوندی

یکی از تمایلات افراد مبتلا به مازوخیسم این است که به جسم خود آزار و اذیت میرسانند. و تحمل این درد و رنج برایشان لذت بخش است. و همچنین این افراد تمایل دارند که دیگران به آنها آسیب جسمانی برسانند. و در واقع از دیگران درخواست میکنند که این عمل را انجام دهند. این نوع بسیار خطرناک و بسیار آسیب رسان می‌باشد.

انواع اختلال مازوخیسم

اختلال مازوخیسم جنسی،منحرف یا جبرانی

یکی از انواع مازوخیسم، اختلال جنسی است که به تحریک‌های جنسی و تجربه‌ی لذت بخش در روابط عاطفی اشاره دارد. این مفهوم به معنای ایجاد لذت از عواملی مانند فعالیت‌های جنسی، تخیلات فانتزی و هچنین آسیب جسمانی است. فرد مبتلا به مازوخسیم جنسی از آسیب رساندن به جسم خود  احساس لذت میکند. در این نوع، میل به تجربه درد فیزیکی و تحقیر روانی جایگزین رابطه جنسی می‌شود. خواسته‌هایی مثل شلاق خوردن نه به عنوان مقدمه‌ای برای رابطه، بلکه به طور کامل جایگزین آن می‌شوند. نوع خاصی از این حالت اتومازوخیسم است که فرد خود را از نظر جسمی زخمی می‌کند.

 اختلال مازوخیسم روانی

مازوخیسم روانی با دو نوع دیگر بسیار متفاوت است. زیرا در این نوع فرد مبتلا در افکار و ذهن خود احساس حقارت میکند. و هر چقدر این فرد کوچک‌تر و حقیر‌تر از نظر دیگران حساب بیاید برای او احساس لذت بیشتری دارد.این افراد تا زمانی که به آنها بی احترامی نشده باشد حس آرامش نمیکنند. همچنین، فرد در زندگی شخصی و اجتماعی خود تمایل دارد اطاعت کند، تحقیر شود یا شکست بخورد. گاهی افراد حتی شرایط شکست در کار یا روابط را عمداً ایجاد می‌کنند تا از آن‌ها حس خاصی از لذت و رضایت به دست آورند.

مازوخیسم اخلاقی

مازوخیسم اخلاقی مفهومی است که زیگموند فروید مطرح کرد و نشان می‌دهد گاهی تجربه مازوخیستی فرد با غرایز جنسی ارتباطی ندارد. در این نوع، فرد به‌طور ناخودآگاه به دنبال رنج و تنبیه است تا احساس گناه درونی خود را تسکین دهد. ویژگی اصلی مازوخیسم اخلاقی شامل وجدان فوق‌حساس، نیاز شدید به تنبیه و پذیرش راحت رنج است. افراد در این وضعیت رنج را جستجو یا تحمل می‌کنند زیرا فکر می‌کنند سزاوار آن هستند و عدالت یا دلیل تنبیه‌کننده را هرگز زیر سؤال نمی‌برند.

علاوه بر این، برخی روانشناسان معتقدند این نیاز به تنبیه می‌تواند راهی برای جلب عشق دیگران نیز باشد؛ مازوخیست شرایطی ایجاد می‌کند که خود تنبیه شود تا شریکش دوباره او را دوست‌داشتنی ببیند. فروید همچنین اشاره می‌کند که منشأ تنبیه معمولاً از سوی والدین، به‌ویژه پدر، شروع می‌شود اما بعدها ممکن است این رنج به دست سرنوشت یا خدا تجربه شود. در روابط شخصی، فرد مازوخیست اغلب با شریک‌هایی همسریابی می‌کند که خودشیفته، حسود یا تنبیه‌گر هستند. به طور کلی، مازوخیسم اخلاقی یک مکانیسم دفاعی ناخودآگاه است که فرد برای آرام کردن احساس گناه و گاهی جلب عشق، به رنج و تحقیر روی می‌آورد.

مازوخیسم عاطفی

مازوخیسم عاطفی نوعی رفتار روان‌شناختی است که فرد در آن از رنج عاطفی، نه درد فیزیکی، لذت می‌برد یا حداقل آن را تجربه‌ای آشنا و تسکین‌دهنده می‌داند. این افراد معمولاً به موقعیت‌ها یا روابطی کشیده می‌شوند که در آن رنج خواهند برد، از شادی دیگران آزرده می‌شوند، از تفریح پرهیز می‌کنند و تمرکز خود را بر جنبه‌های منفی زندگی حفظ می‌کنند. حتی زمانی که شرایط زندگی‌شان خراب می‌شود، نوعی حس عجیب رضایت یا «اوج در پایین‌ترین نقاط» را تجربه می‌کنند. برخلاف افسردگی، مازوخیست‌های عاطفی به طور فعال مقاومت در برابر بهتر شدن نشان می‌دهند و تمایل دارند بدبخت بودن را ترجیح دهند.

اِکهارت توله این پدیده را با مفهوم «بدن درد» (Pain Body) توضیح می‌دهد؛ میدان انرژی منفی‌ای که از انباشت درد در طول زندگی شکل گرفته و به دنبال تغذیه از منفی‌گرایی است. این «بدن درد» باعث می‌شود افکار و احساسات فرد نسبت به خود و زندگی‌اش عمیقاً منفی و خودتخریب‌گرانه شود. نکته مهم این است که افراد باید درک کنند این منفی‌گرایی بخشی از خود حقیقی آن‌ها نیست و با آگاهی و عدم همذات‌پنداری با «بدن درد» می‌توان از کنترل آن بر رفتار و افکار جلوگیری کرد.

علل بروز اختلال مازوخیسم در افراد چیست؟

علل بروز اختلال مازوخیسم در افراد پدیده‌ای پیچیده و چندوجهی است که از دیدگاه‌های روانشناختی مختلف بررسی شده است. یکی از مهم‌ترین نظریه‌ها تحریف عشق است که نشان می‌دهد مازوخیست‌ها اغلب درکی تحریف شده از روابط عاشقانه دارند و برای حفظ رابطه، خود را به شکل کامل به شریکشان تسلیم می‌کنند. ریشه این نگرش ممکن است در دوران کودکی باشد، جایی که کودک در مواجهه با والدینی گاه محروم‌کننده و گاه بیش از حد مراقب، نمی‌تواند عشق و بدرفتاری را از یکدیگر تمایز دهد. در نتیجه، فرد رنج و تحقیر را نه به خاطر درد خود، بلکه به عنوان نشانه‌ای از دوست داشته شدن می‌پذیرد.

نظریه‌های دیگر شامل نیاز به تنبیه و پرداخت برای پاداش‌های آینده است. در مازوخیسم اخلاقی، افراد به دلیل وجدان فوق‌حساس و احساس گناه شدید، به دنبال تنبیه، کفاره و آمرزش هستند و حتی ممکن است این رنج را راهی برای جلب عشق دیگران بدانند. در بعضی موارد، افراد باور دارند که تحمل رنج فعلی باعث کسب رضایت و شادی آینده خواهد شد و از این طریق بین درد و لذت مرزی محو می‌شود. همچنین، مازوخیسم می‌تواند به عنوان استراتژی افراد ضعیف یا بی‌قدرت عمل کند؛ فرد با تسلیم شدن یا تحمل رنج، کنترل و اعتبار خاصی بر محیط خود پیدا می‌کند و قدرت غیرمستقیم خود را اعمال می‌کند.

دیدگاه‌های نئوفرویدی و فلسفی نیز اهمیت دارند. از نظر اریک فروم و کارن هورنی، مازوخیسم می‌تواند فرار از فردیت و مسئولیت باشد؛ فرد با تسلیم شدن به قدرتی بزرگ‌تر، معنا، هویت و امنیت پیدا می‌کند. ژان پل سارتر و پیتر برگر آن را میل به تبدیل شدن به ابژه برای دیگران می‌دانند که فرد از این طریق اضطراب ناشی از فردیت خود را کاهش می‌دهد. علاوه بر این، نظریه‌های روان پویشی و یادگیری نشان می‌دهند که مازوخیسم می‌تواند از سرکوب ترس‌ها، تعارضات وجدانی، شرطی‌سازی یا تجربه رویدادهای آسیب‌زا شکل گیرد.

در نهایت، مازوخیسم عاطفی و پدیده «بدن درد» اکهارت توله نشان می‌دهد که افراد ممکن است به رنج عاطفی و منفی‌گرایی خود وابسته شوند و آن را تجربه‌ای آشنا و تسکین‌دهنده بدانند که بر رفتار و افکارشان تأثیر عمیق می‌گذارد.

یکی از عوامل دیگر بروز مازوخیسم، تأثیرات فرهنگی و اجتماعی است. جامعه و فرهنگ محلی می‌توانند نقش مهمی در تشکیل نگرش‌ها و ارزش‌های افراد در مورد مازوخیسم ایفا کنند. به عنوان مثال، در برخی فرهنگ‌ها،این اختلال را به عنوان یک عنصر طبیعی و قابل قبول تلقی می‌کنند، در حالی که در دیگر جوامع ممکن است تبدیل به موضوع منفی یا تبهکارانه باشد.

تفاوت سادیسم با مازوخیسم

تفاوت اصلی بین مازوخیسم و سادیسم در این است که هر کدام از این دو اصطلاح به جهت‌گیری متفاوتی در لذت بردن از درد یا تحقیر اشاره دارند. مازوخیسم به معنای لذت بردن از تجربه کردن درد فیزیکی یا تحقیر شدن است، چه توسط خود فرد و چه توسط دیگران. این پدیده می‌تواند در زمینه جنسی یا در رفتار و شخصیت فرد به شکل کلی‌تر، به صورت تمایل به تسلیم و وابستگی، مشاهده شود. به عبارت دیگر، فرد مازوخیست از تجربه و دریافت رنج لذت می‌برد و ممکن است ناخودآگاه خود را در موقعیت‌هایی قرار دهد که مورد تحقیر یا سلطه قرار گیرد.

در مقابل، سادیسم به معنای لذت بردن از تحمیل درد یا رنج به دیگران است و بنابراین جهت‌گیری کاملاً بر عکس مازوخیسم دارد. هر دو واژه از نام نویسندگان واقعی گرفته شده‌اند؛ مازوخیسم از لئوپولد فون ساچر-مازوخ و سادیسم از مارکی دو ساد. این دو مفهوم معمولاً در کنار هم مورد بحث قرار می‌گیرند و گاهی در ترکیب با یکدیگر به شکل سادومازوخیسم به کار می‌روند، که نشان دهنده رابطه پیچیده بین تمایل به رنج کشیدن و تمایل به تحمیل رنج است.

افراد مبتلا به سادیسم از توجیه لذت خود در تعرض به دیگران اغلب استفاده می‌کنند. که این موضوع را ما به صورت کامل در مقاله سادیسم بررسی کرده‌ایم. آن‌ها معتقدند که لذت اصلی دیدن درد و رنج دیگران است و همچنین اغلب به عنوان افرادی خنثی و بی‌توجه به نیازهای دیگران توصیف می‌شوند. آن‌ها در تلاشند تا به انفرادیت خود پایبند باشند و دیگران را به عنوان وسیله برای خوش‌گذرانی می‌بینند.

در مقابل، افراد مازوخیسم از تحمل درد و رنج ذهنی، جسمی خود لذت میبرند. آن‌ها احساس می‌کنند که این تحمل درد به معنای عشق و اتصال به دیگران است. معمولاً به عنوان افرادی مهربان و موازی با نیازهای دیگران تصور می‌شوند. آن‌ها به دنبال ایجاد ارتباطات عاطفی عمیق با دیگران و تجربه همدردی با آن‌ها هستند.

تفاوت سادیسم و مازوخیسم

علائم یک فرد مازوخیسم

  1. لذت بردن از درد جسمی یا عاطفی: افراد مبتلا به مازوخیسم از تجربه درد یا تحقیر شدن لذت می‌برند. این درد می‌تواند جسمی یا روانی باشد.

  2. تحقیر خود: فرد ممکن است در موقعیت‌های اجتماعی یا شخصی خود را تحقیر کند و از این تحقیر لذت ببرد.
  3. خودتنبیهی: انجام رفتارهایی که به خود آسیب می‌زنند، مانند بریدن یا ضربه زدن به خود.
  4. وابستگی به روابط آزاردهنده: تمایل به قرار گرفتن در روابطی که در آن‌ها مورد سوءاستفاده یا آزار قرار می‌گیرند.
  5. فانتزی‌های خودآزارانه: داشتن تخیلات یا فانتزی‌هایی که شامل درد، تحقیر یا آزار خود است.
  6. پرهیز از لذت: اجتناب از فعالیت‌های لذت‌بخش و تمایل به تجربه‌های ناخوشایند.
  7. رفتارهای خودتخریبی: انجام اقداماتی که به طور عمدی به زندگی یا موفقیت‌های فردی آسیب می‌زنند.
  8. تمایل به تجربه‌های ناخوشایند: جستجوی موقعیت‌هایی که باعث ناراحتی، درد یا تحقیر می‌شوند.

ویژگی‌ها و ساختار شخصیتی مازوخیست‌ها چند بعدی است و شامل تمایل به تسلیم و وابستگی، لذت بردن از رنج یا تحقیر، و تجربه احساسات مثبت از درد است. افراد مازوخیست ممکن است حس کنند که در دستان دیگری مثل خمیر هستند و کنترل و اراده‌ای ندارند، و اغلب کمک را رد می‌کنند، که درمان را دشوار می‌کند.

برخی از مازوخیست‌ها الگوهای خاصی در روابط دارند، مانند ایده‌آل‌سازی شریک، تفسیر بدرفتاری به عنوان عشق، یا تحمل رنج برای احساس دوست داشته شدن. دیگران ممکن است نیاز شدیدی به تنبیه داشته باشند یا رنج را راهی برای کسب پاداش و شادی آینده ببینند. برخی نیز با تسلیم شدن به قدرت‌های بزرگ‌تر، معنا و امنیت می‌یابند یا میل دارند خود را به عنوان ابژه برای دیگران تعریف کنند.

مازوخیسم عاطفی، شکل رایج اما کمتر شناخته شده، به رنج عاطفی مربوط است؛ این افراد از منفی‌گرایی و مشکلات خود نوعی رضایت یا آشنایی پیدا می‌کنند، از خوشی‌ها دوری می‌کنند و حتی وقتی زندگی به هم می‌ریزد، نوعی نشاط در پایین‌ترین نقاط تجربه می‌کنند. تفاوت اصلی با افسردگی این است که آن‌ها به طور فعال بدبختی را ترجیح می‌دهند و مقاومت سرسختانه‌ای در برابر بهتر شدن دارند.

آیا مازوخیسم بر روابط عاطفی تاثیر می‌گذارد؟

مازوخیسم تأثیر قابل توجهی بر روابط عاطفی دارد و اغلب الگوهای ناسالمی ایجاد می‌کند. افراد مازوخیست درکی تحریف شده از عشق و رابطه دارند و تلاش می‌کنند رابطه را به هر قیمتی حفظ کنند، حتی اگر این حفظ مستلزم تحمل رنج یا تحقیر باشد. آن‌ها ممکن است رفتار توهین آمیز شریک خود را به عنوان نشانه‌ای از دوست داشته شدن تفسیر کنند و رنج را نه به خاطر خود درد، بلکه در ازای احساس دوست داشته شدن بپذیرند. تمایل به فداکاری و وابستگی شدید، ایده‌آل‌سازی شریک و حتی تحریک ناخودآگاهانه آزار یا تحقیر، باعث می‌شود که رابطه در یک چرخه مازوخیستی گرفتار شود. انتخاب شریک‌های تنبیه‌گر یا خودشیفته نیز معمولاً نشان دهنده گرایش ناخودآگاه به قرار گرفتن در موقعیت‌هایی است که نیاز به رنج یا تنبیه را ارضا می‌کنند.

مازوخیسم عاطفی نیز بر روابط تأثیر قابل توجهی دارد. افرادی که از رنج عاطفی لذت می‌برند یا به آن احساس آشنایی تسکین دهنده دارند، ممکن است به روابطی کشیده شوند که در آن احتمال رنج وجود دارد، از افراد شاد آزرده شوند و قادر به بازتاب احساسات مثبت دیگران نباشند. آن‌ها تمایل دارند کمک دیگران را رد کنند، به شادی یا بهبود مقاومت نشان دهند و حتی در مواجهه با مشکلات، نوعی نشاط عجیب از اوج پایین‌ترین نقاط تجربه کنند. چنین ویژگی هایی می‌تواند صمیمیت و همدلی را در روابط محدود کرده و شرکای عاطفی را با احساس ناامیدی و خستگی مواجه کند. به طور کلی، مازوخیسم می‌تواند الگوهای ارتباطی ناسالم و وابستگی‌های متقابل ناسازگارانه ایجاد کند و برای هر دو طرف رابطه چالش‌برانگیز باشد.

یکی دیگر از مهم‌ترین تأثیرات مازوخیسم بر روابط، دشواری در برقراری ارتباط صمیمانه و نزدیک با دیگران است. افراد مازوخیست اغلب به دنبال تحقیر و آسیب دیدن از سوی شریک عاطفی خود هستند. این موضوع باعث می‌شود که آن‌ها ناخودآگاه رفتارهای آسیب‌رسان را در روابط خود ایجاد کنند و در نتیجه، شریک زندگی نیز آزرده و ناامید شود.

همچنین، مازوخیسم می‌تواند به اعتماد به نفس پایین و حس عدم شایستگی در برقراری ارتباطات صمیمانه منجر شود. افراد مازوخیست اغلب احساس می‌کنند که لایق عشق و توجه دیگران نیستند و این موضوع می‌تواند موانع بزرگی در مسیر ایجاد روابط سالم و ماندگار ایجاد کند.

همچنین، گرایش مازوخیست‌ها به طلب درد و رنج، می‌تواند به ایجاد روابط ناسالم و پر از خشونت منجر شود. شریک عاطفی آن‌ها ممکن است ناخواسته در این الگوی رفتاری درگیر شود و به این ترتیب، چرخه‌ای از آسیب و درد در رابطه شکل بگیرد.

آیا امکان ازدواج با فرد مازوخیسم هست یا خیر؟

پیش از اینکه متوجه شوید شریک شما دچار اختلال خودآزاری (مازوخیسم) است، باید حدود رابطه سالم خود را برای او به وضوح توضیح دهید. به گفته جوزف مریلینو:

تا زمانی که فردی با اختلالی مواجه است ولی در زندگی مشکلاتی ایجاد نمی‌کند و هر دو شریک زندگی با هم مشکلی ندارند، مشکلی وجود ندارد. اما زمانی که یکی از زوجین نتواند به زندگی روزمره یا شغل خود ادامه دهد، لازم است که روانشناس وارد عمل شود و کمک‌های لازم را ارائه دهد. در این مواقع، مداخله حرفه‌ای روانشناس می‌تواند به بازگرداندن تعادل و سلامت روانی در رابطه کمک کند.

منبع ویکی پدیا

درمان اختلال مازوخیسم

مازوخیسم یکی از اختلالات روانی جدی است که نیاز به درمان و مداخله مناسب دارد. در این بخش، به بهترین روش عبارتند از:

 مشاوره روانشناختی(CBT)

یکی از اصلی‌ترین راه های درمان اختلال مازوخیسم، مشاوره روانشناختی است. در این نوع درمان، فرد با یک متخصص روانشناس یا روان‌پزشک ملاقات می‌کند تا به تحلیل و درک عمیق‌تری از رفتارها و عوامل پشت این اختلال بپردازد. مشاوره روانشناختی ممکن است به شناخت الگوهای نادرست رفتاری و تغییر آنها کمک کند. این نوع مشاوره معمولاً به صورت فردی یا گاهی به صورت گروهی ارائه می‌شود.

در برخی موارد، درمان‌های دارویی نیز ممکن است به عنوان جزء درمانی مازوخیسم مورد استفاده قرار گیرند. این داروها معمولاً برای کنترل علائم افراد مازوخیستها تجویز می‌شوند. انتخاب دارو و دوره مصرف آن باید توسط یک متخصص روان‌پزشک تعیین شود.درمان مازوخیسم

 مداخلات مشاوره و پشتیبانی خانواده

مداخلت مشاوره ممکن است شامل تکنیک‌های خاصی نظیر درمان رفتاری مبتنی بر شناخت (CBT) باشد. در این نوع درمان، افراد مازوخیسم با یادگیری تکنیک‌های مدیریت رفتاری و افکار منفی خود، به تغییر الگوهای رفتاری خود می‌پردازند. مهمترین هدف این نوع درمان افزایش سازگاری اجتماعی و کنترل رفتارهای آسیب‌رسان است.

 افراد مبتلا به مازوخیسم نیز نیاز به پشتیبانی خانواده نیاز دارند. خانواده می‌توانند با یادگیری نحوه مدیریت و نحوه برخورد با فرد مبتلا به درمان آن کمک کند. و همچنین تغییرات در محیط زندگی افراد مازوخیسم نیز می‌تواند مؤثر باشد. ممکن است تغییرات در محیط کاری یا اجتماعی کمک کند تا رفتارهای نادرست خود را تغییر دهد.

سخن پایانی

مازوخیسم یک اختلال روانی جدی است. که درمان آن می‌تواند چالش‌برانگیز باشد، اما با تلاش مداوم و مشاوره مناسب،میشود این اختلال را درمان کرد. همچنین مداخلت پزشک و پشتیبانی خانواده میتواند به فرد مبتلا کمک کند تا الگوهای رفتاری نادرست خود را تغییر دهند. در نهایت، تشخیص زودرس و مداخله مؤثر می‌تواند این بیماری را به طور قطع درمان کند.

پدیده یا اختلال مازوخیسم چندوجهی و پیچیده است و نمی‌توان مرز مشخصی بین شکل‌های عادی و روان‌پاتولوژیک آن تعیین کرد. حتی عناصر مازوخیستی در دین یا زندگی روزمره می‌توانند هم تحقیرآمیز باشند و هم الهام‌بخش، و بسته به زمینه، نشانه‌ای از ضعف یا قدرت درونی فرد باشند. برخی اشکال خفیف مازوخیسم می‌توانند سازگارانه و مفید باشند؛ به عنوان مثال، نیاز به خدمت، فداکاری یا تعهد به چیزی بزرگتر از خود می‌تواند بخشی طبیعی از زندگی سالم باشد.

دیدگاه‌های فرهنگی نیز نشان می‌دهد که پدیده‌های مذهبی و جمعی ممکن است پاسخ‌هایی به نیازهای روان‌شناختی ریشه‌دار در مازوخیسم ارائه دهند. در سنت‌های شرقی مانند هندوئیسم و بودیسم، سرکوب خود و همذات‌پنداری با نیرویی بزرگتر به عنوان راهی برای رسیدن به کمال و رشد معنوی تلقی می‌شود. همچنین، برای افراد با مازوخیسم عاطفی مهم است که درک کنند میل به منفی‌گرایی ناشی از “چیزی در درون آن‌ها” است، نه خود آنها؛ با آگاهی و فاصله گرفتن از این بخش، می‌توان از کنترل شدن تفکر و رفتار توسط این الگو جلوگیری کرد.

masochism

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *